جدول جو
جدول جو

معنی تراوش نمودن - جستجوی لغت در جدول جو

تراوش نمودن
(دَ)
تراویدن. تراوش کردن:
تو بدسگالی و نیکی طمع کنی، هیهات
ز خیر خیر تراوش نماید از شر شر.
قاآنی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ دَ)
تهاون کردن: از روی منافست و حسد، تهاون نمود و رک بازگرفتند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 69). رجوع به تهاون و تهاون کردن شود
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ)
خروش کردن. خروش برآوردن
لغت نامه دهخدا